این چهارشنبه هم مثل هر هفته برنامه قصه گویی داشتیم اما این هفته یه تفاوتی با هفته های گذشته داشت و آن تفاوت این بود که قبل از کلاس دیدم که بچه ها حسابی با هم در گیرند و نمی تونند سر حتی یه صندلی با هم توافق کنند با خودم فکر کردم ما قصه ها رو برای بچه ها تعریف می کنیم که بتونیم آنها رو دعوت کنیم به دوستی ،پس به این نتیجه رسیدم کلاس امروز قصه گویی ما را تبدیل کنم به یک کار عملی تا بچه ها از نزدیک بتونند دوست شدن رو یاد بگیرند . اول از بچه ها خواستم که تعریف کنند آیا دوستی دارند یا نه و اگه دارند چطور با هم دوست شدند. باور کنید قصه دوست شدن بچه ها و اولین آشنایی آنها این قدر جالب بود که دلم می خواست این قصه ها رو بنویسم. در ادامه هم از مامانها خواستم خاطره ای از اولین دوستی که پیدا کردند برای ما تعریف کنند که چند تا از مامانها و زحمت کشیدند و خاطره ها شون رو تعریف کردند و بچه ها کلی کیف کردند. در ادامه از بچه ها خواستم که فکر کنند که حالا تازه با هم آشنا شدند چی کار می کنند که بتونند با هم دوست بشن و هر کدوم راه حلی رو پیشنهاد دادند و از بچه ها خواستم که عملی این کار رو انجام بدند خلاصه با این روشها یخ بچه ها باهم وا شد و کم کم احساس صمیمیت بشتری کردند و همه از هم می پرسیدند که دوست داری با من دوست بشی . این حرف بچه ها نوید خوشی برای من بود در ادامه از  بچه ها خواستم که دو نفری گروه بشن و با همدیگه یه کتاب رنگ آمیزی رو رنگ آمیزی کنند .اولش با مخالفت بچه ها روبرو شدم که نمی شه و تنهایی بهتر اما بهشون گفتم حالا که دوست شدیم باید بتونیم با هم کار مشترک انجام بدیم بالاخره شروع کردند واقعا عجیب بود بچه ها خیلی مهربون داشتند با هم کمک می کردند تا نقاشی ها رو  رنگ آمیزی کنند و برای تشویق بیشتر آنها کاغذهایی هم به مامانها دادم و گفتم :شما هم زحمت بکشید دو نفر با هم یه تقاشی بکشید کاری که به نظر مامانها هم کمی عجیب و سخت می آمد اما خدا رو شکر چالش جالبی شد و در آخر کلاس ما غرق شده بود در مهربانی و همکاری و دوستی و انگار اصلا آن کلاس پر کشمکش یک ساعت پیش نبود . خدا رو شکر آخر قصه ما هم خیلی زیبا تموم شد.

 

در طول کلاس داشتم با خودم فکر می کردم ای کاش در مراکز آموزشی ما به طور عملی کلاسهایی داشتیم که دوستی و همکاری رو به ما آموزش می داد و ما آن موقع حتما شاهد قصه های بسیار زیبایی بودیم قصه های قشنگی که شاید نشه آن رو توی هیچ کتابی خواند.

 

قصه ی تولد لاک پشت ها

قصه خوانی چهارشنبه 18 اردیبهشت

ها ,هم ,بچه ,رو ,قصه ,دوست ,بچه ها ,با هم ,ها خواستم ,خواستم که ,رنگ آمیزی

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مقاله‌های سایت دامپزشکان piruzy novintersazeh لیست باربری ها سامانه مدیریت مدارس همکلاسی پانویس یک شناسنامه دانلود کتاب علمی pezshkbartar دانلود برای شما arayeshgari